به گزارش خبرنگار سرای نور؛ شهید علی جمشیدی دریای بیکرانی است که هرچه برای شناختنش تلاش میکنیم این دریا ژرف تر و عمیقتر میشود. زمانی که با خانواده شهید علی جمشیدی آشنا شدم یک دنیا حسرت و آه برایم ماند که گوهری همچون علی در شهرمان بود و ما غافل از او بودیم.
در جستجوی بیشتر شخصیت شهید علی جمشیدی سراغی از دوستان او گرفتم که مؤسسه فرهنگی مذهبی شهدای گمنام شهرستان نور را به من معرفی کردند، به دنبال مسئول مؤسسه فرهنگی مذهبی شهدای گمنام بودم تا دوستان علی را به من معرفی کنند،اما در کمال ناباوری و حیرت شنیدم که مسئول مؤسسه کسی نیست جز شهید بسیجی علی جمشیدی.
خداوندا ژرفای بلند روح علی دست یافتنی نیست، کربلایی علی جمشیدی بنیانگذار مؤسسه فرهنگی مذهبی شهدای گمنام به دوستان شهیدش پیوست.
برای مصاحبه با دوستان شهید علی جمشیدی این نشانی را به من دادند : نور – گلزار شهدا – مزار شهدای گمنام.
وقتی به گلزار شهدا رسیدم عدهای جوان و نوجوان را دیدم که سخت مشغول کار و تدارک برای برنامه یادبود شهید علی جمشیدی بودند.
رسول یکی از دوستان علی دست از کار کشید و بر سر مزار شهدای گمنام آمد، از او پرسیدم آشنایی تو با شهید از چه سالی و چگونه بود؟ رسول گفت: سال ۸۴ از طریق یکی از دوستانم که مرا دعوت به هیئت باب الحوائج کرد با علی آقا آشنا شدم، خصوصیات اخلاقی او سبب شد تا جذب او شوم.
وی گفت: اگر علی آقا شب و روز در راه دین کار میکرد هرگز خسته نمیشد، علی آقا به معنای واقعی کلمه مجاهد فی سبیل الله، خستگی ناپذیر و مسئولیت پذیر بود.
او دغدغه دین داشت، امر به معروف را در تمام برنامههایش مد نظر داشت و از هر نظر ممتاز و به معنای واقعی کلمه مرد اقدام و عمل بود.
دوست شهید علی جمشیدی گفت: در وصیت نامه علی آقا اشاره شد که در این راه چه دغدغههایی داشت و چه خون دلهایی خورده، علی آقا اگر کاری را شروع میکرد برای اتمام آن شبانه روز پای کار میایستاد.
رسول افزود: علی آقا مظلوم ترین و مخلص ترین بسیجی بود که هیچ کس او را نشناخت و… بغض رسول اجازه صحبت کردن نمیداد، ناگهان رسول با صدای بلند گریه کرد و…
در کنار مزار شهدای گمنام ایستاده بودیم جایی که شهید علی جمشیدی جلسات خود را در آنجا برگزار میکرد و یاد و خاطره اش دوستان علی را بی طاقت کرد.
رسول که پس از گریستن کمی آرام شد با صدای بغض آلود گفت: علی آقا عاشق زیارت عاشورا و مناجات حضرت علی (ع) بود، بر سر مزار شهدای گمنام مینشست و مناجات حضرت علی(ع) را میخواند.
رسول میگریست و میگفت: شهید گریه ندارد اما من میگریم، نه برای شهادت علی آقا که لایق شهادت بود بلکه برای خود میگریم که چنین همنشین و دوستی را از دست دادم .
رسول برخی دوستان علی آقا را نام برد: باقر، مهرداد، میثم، حاج احمد، سید مهدی و … که هر کدام خصوصیات خاص خود را در کار دارند اما علی آقا همه این خصوصیات را یک جا داشت.
رسول آهی کشید و گفت:علی آقا به دنبال شهرت و پست نبود و بی ریایی از ویژگیهای بارز علی بود.
آری گویا دغدغه فرهنگی و دینی در شهرستان، مشکل شخصی شهید علی جمشیدی بود و ارتباطی به برخیها نداشت.
میثم از دوستان نزدیک شهید علی و پسرخاله او از ویژگی و کارهای فرهنگی علی جمشیدی برایمان گفت: علی آقا تمام کارهایش در گمنامی بود او در بسیج سازندگی فعال بود و به مناطق محروم در سیستان بلوچستان برای کمک میرفت و در آن مناطق همه علی آقا را میشناختند.
میثم گفت: معمولاً انسانها در یک زمینه پیشرفت و رشد چشمگیری دارند، جنبه مذهبی، فرهنگی، علمی و… اما علی آقا در تمام زمینهها صاحب نظر بود.
وی اظهار کرد: علی آقا در کارهای فرهنگی و مذهبی و رای زنیها همیشه پیش قدم بود کارهایی که بر عهده میگرفت به نحو احسن انجام میداد به طوری که هیچ کس باور نمیکرد که یک جوان ۲۰ ساله بتواند از عهده چنین کاری برآید.
پسر خاله شهید خاطرنشان کرد: علی آقا بنیانگذار مؤسسه شهدای گمنام بود و بچههای مؤسسه، منتخبی از پایگاههای شهرهای چمستان، ایزد شهر، رویان، نور و … هستند.
علی آقا همیشه میگفت: باید الگو سازی کنیم و کار را به مردم بسپاریم، او در ایستگاههای صلواتی به چای و پذیرایی اکتفا نمیکرد و با غرفههای نقاشی کودک و عرضه محصولات فرهنگی سعی میکرد در جامعه به طور مؤثر فرهنگ سازی کند، در کارها با بچهها مشورت میکرد و جلسات را در کنار شهدای گمنام بر پا میکرد.
علت جذابیت علی آقا بین جوانان و نوجوانان چه بود؟
وی گفت: علی آقا در خانواده مذهبی بزرگ شد و بسیار ساده پوش بود «آرام بودن» از خصوصیات اخلاقی علی آقا بود و انسانها ناخداگاه به سوی کسانی جذب میشوند که فطرت پاک تری دارند، علی آقا نیز به خاطر نزدیکی به خدا جاذبه خاصی داشت.
میثم گفت: شهید جمشیدی عاشق اهل بیت و فاطمه زهرا (س) بود و نام مستعار (حسن فاطمی) را به نیت امام حسن (ع) و فاطمه زهرا (س) برای خود انتخاب کرده بود. او مدتها تلاش میکرد تا خود را به حرم حضرت زینب (س) برساند و در کارها بسیار جدی و پیگیر بود.
ازآموزش نظامی علی آقا برای اعزام به سوریه برایمان بگویید؟
علی آقا از تاریخ خرداد ۹۲ به عضویت گردان امام حسین لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا درآمد تا بتواند بصورت تخصصی طرز بکارگیری ادوات نظامی مورد نیاز برای دفاع از حرم اهل بیت در سوریه و عراق را فرا بگیرد. علی آقا یکی از برترین اعضای دسته ویژه مالک اشتر گردان امام حسین(ع) بود و آمادگی جسمانی بسیار بالایی داشت و به صورت کامل مهارت استفاده از سلاح هایی همچون کلاشنیکف، تیربار پی کا، دراگونوف(سلاح تک تیرانداز) و خمپاره ۶۰ را کسب نموده بود.
برای رفتن به سوریه سر از پا نمی شناخت، حتی در شهریور ۹۴ تلاش بسیار نمود تا از طریق تیپ فاطمیون( برادران افغانستانی مدافع حرم) به سوریه اعزام شود، اما در این امر موفق نشد. اما با این وجود نا امید نشد تا اینکه پس از برپایی ایستگاه صلواتی ایام فاطمیه در شهر نور و حضور در مناطق جنگی جنوب به عنوان خادم الشهدا در ایام نوروز ۹۵، بالاخره توانست روزی خود را از دستان حضرت زهرا و حضرت زینب (سلام الله علیهما) بگیرد و در فروردین ماه به جبهه نبرد حق علیه باطل در کربلای سوریه اعزام شود.
آری علی، مرد خدایی بود که “کلنا عباسک یازینب” را به اثبات رساند.
دوست شهید جمشیدی درباره مسئولیت پذیری او گفت: هنگام کار اگر غذایی بین بچهها تقسیم میشد، تا همه بچهها غذا نمیخوردند علی آقا لب به غذا نمیزد. او در مناطق عملیاتی جنوب از جمله معراج الشهدای شهید محمودوند اهواز و یادمان طلاییه و شلمچه خادم شهدا بود، از ویژگیهای شهید علی جمشیدی مراقبت در دوری از گناهان بود (چشم، گوش و زبان) پاکی داشت و میتوان علی آقا را مصداق این شعر که” درجوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است “، دانست.
خداوندا بندگان مخلص تو چه گمنام و بیریا خدمت میکنند، چه خوندلها میخورند و دم بر نمیآورند. آری، شهیدعلی جمشیدی گوهری بود کم یاب که پس از رفتنش شناخته شد.
میثم گفت: علی جمشیدی بسیجی خستگی ناپذیر و بی ریایی بود که هرگز اجرش را ضایع نمیکرد، حتی اگر بسیار کوچک بود. تقسیم کار در مؤسسه شهدای گمنام با وحدت و به صورت هم پوشانی بود علی آقا “منم “نداشت ،”ما” هم نبود، او در کارها فقط خدا را میدید.
از فلسفه نام “علی آقا” پرسدم؟
پسر خاله علی گفت: از زمانی که به دنیا آمد همه او رابا نام علی آقا صدامیزدند.
میثم گفت:امر به معروف از دغدغههای علی آقا بود و اعتقاد داشت که باید خوراک فرهنگی به مردم ارائه شود و اگر در قرآن ابتدا امر به معروف و سپس نهی از منکر آمده حتماً علتی دارد و باید معروف را به مردم نشان داد.
میثم از کارهای انجام شده توسط مؤسسه شهدای گمنام به مراسم ایام فاطمیه در عید نوروز در سطح شهر و در مکانهای عمومی همانند پارکهای جنگلی نور و رویان، دهه محرم، اعیاد غدیر و شعبانیه، همکاری گسترده در برگزاری یادواره های شهدا در سطح شهرستان، همکاری با اداره آموزش و پرورش در اعزام کاروان دانش آموزی راهیان نور به مناطق عملیاتی غرب کشور، اردوی جهادی مناطق محروم سیستان و بلوچستان، کمک رسانی به مناطق سیل زده بلده و مرزنده چمستان، برگزاری تشریفات مراسم تشییع و تدفین شهدای حادثه منا، کمک به برگزاری مراسم تشییع ۳۰ شهید غواص و خط شکن عملیات کربلای ۴، ترمیم و رنگ آمیزی سنگ قبور شهدا گلزار شهدا شهر نور و برپایی مراسم تحویل سال برای اولین بار در این مکان در نوروز ۹۴ و غیره اشاره کرد،
از طراحی کارتهای تبلیغاتی که برای تبلیغات دینی و فرهنگی در مناسبتها به مردم ارائه میشد و از خاطرات حضور بچههای مؤسسه شهدای گمنام در تحویل سال ۱۳۹۴ در کنار شهدای گمنام برایمان تعریف کرد، وی از ورود شهدای گمنام غواص (عملیات کربلای ۴) که یک هفته علی آقا و بچهها در کنار شهدا بودند تا زمانی که شهر رویان به همت شهردار و شورای اسلامی، میزبان شهدای گمنام غواص شد برایمان گفت و این که علی آقا حتی در جا نمایی تا خاکسپاری نیز پای کار ایستاد.
میثم گفت: میتوانم به جرأت بگویم، اگر صد بسیجی قدرتمند جمع شوند نمیتوانند کار شهید علی جمشیدی را انجام دهند.
دوست صمیمی و پسرخاله شهید علی جمشیدی در پایان به ما گفت: در جامعه چشم به هم چشمی و تقلید کورکورانه آفت کارهای عقلانی است حتی در دین نیز توصیه میشود از روی تقلید ایمان نیاورید، باید برای فرهنگ سازی در جامعه الگوی مناسب ارائه شود.